به نام خدا
سلام
یه روز یه ترکه میره سبزی فروشی تا کاهو بخره...
عوض اینکه کاهوهای خوبو جدا کنه ، همه کاهو های نامرغوب رو جدا میکنه و میخره
ازش می پرسند چرا اینکارو کردی
میگه:
صاحب سبزی فروشی پیرمرد فقیری هست
مردم همه ی کاهوهای خوب را میبرند و این کاهوها روی دست او میمانند
و من بخاطر اینکه کمکی به او بکنم اینها را میخرم، اینها را هم میشود خورد...
(این ترکه کسی نبود جز عارف بزرگ آقا سید علی قاضی تبریزی)
تاریخ : پنج شنبه 96/6/16 | 9:11 صبح | نویسنده : نابغه | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.